همه ما انسانها باید مهارتهایی را برای زندگی موفق بیاموزیم و از آنها
به طور عملی در زندگیمان استفاده کنیم تا بتوانیم با مشکلات احتمالی
زندگی هم به بهترین نحو برخورد کنیم. مهارت
کنترل احساسات، برقراری ارتباطات صحیح و مدیریت زندگی از مهمترین
مهارتهایی است که بسیار هم مورد تاکید و توجه قرار میگیرد و به کمک این
مهارتهای اساسی زندگی است که افراد میآموزند چطور باید با مسائلی که در
زندگی برایشان پیش میآید روبهرو شوند تا اولا این مشکلات و شرایط ویژه به
بحران تبدیل نشود و در صورتی که چنین اتفاتی پیش آمد نیز بدانند چطور باید
شرایط را مدیریت کرد تا بحران با کمترین آسیبی، از زندگیشان خارج شود.در
حقیقت افرادی که هوش عاطفی یا هیجانی بالایی دارند و در این زمینه بخوبی
آموزش دیدهاند، میدانند چطور باید در شرایطی که حتی از نظر انگیزه ممکن
است به صفر رسیده و از نظر روحی موقعیت خطرناکی داشته باشند، دوباره با
امیدواری امکانات و شرایطی را که در اختیارشان است، بررسی کنند و به زندگی
عادیشان ادامه دهند.
بسیاری
از خانوادهها زمانی که با بحرانی در زندگیشان روبهرو میشوند و موضوع
سادهای مانند دوران نوجوانی بچهها یا طیکردن زمان بلوغشان پدر و مادر
را نگران میکند، این نگرانی و ناآرامی را به محیط خانواده و افراد دیگر هم
انتقال میدهند و به شیوهای نامناسب با آن برخورد میکنند. در حالیکه
چنین روش نادرستی در آینده میتواند صدمات زیادی به این خانواده وارد کند.
به عبارت دیگر، مادری که توانایی کنترل احساساتش را ندارد و نمیتواند به
آنها جهت دهد یا پدری که واکنشهای شدیدی نسبت به فرزندش نشان میدهد،
بیشک نباید در انتظار نتیجه خوبی باشند. در حقیقت ممکن است زمانی که آنها
بخواهند عاقلانه و منطقی با مشکل پیش آمده برخورد کنند، دیگر فرزندشان از
آنها فاصله گرفته و بحران، اثر منفی خود را بر زندگی آنها گذاشته باشد.
بحران چطور شکل میگیرد؟
لازم
نیست برای پیداکردن عوامل ایجاد بحران به موارد خیلی خاص و متفاوتی فکر
کنید. مسائلی مانند ازدواج، طلاق و جدایی والدین، اختلافات شدید و عمیقی که
میان پدر و مادر وجود دارد، مسائل و مشکلات مالی خانواده که به بحران
تبدیل میشود مانند نداشتنها و ورشکستگیها و حتی اتفاقات مهمی که در
زندگی افراد پیش میآید مانند عدم تعهد همسران نسبت به یکدیگر و خیانتهایی
که ممکن است در زندگیشان اتفاق بیفتد، همگی میتواند بحرانهای شدیدی را
در زندگی انسان ایجاد کند.
بحرانهایی
که حتی ممکن است اثراتی ماندگار و طولانی مدت هم در پی داشته باشد. با
وجود این، اگر افراد بتوانند در مواجهه با چنین شرایطی عاقلانه رفتار کنند و
با مهارتهای حل مساله هم آشنا باشند، احساساتشان را بدرستی بشناسند و
بدانند چگونه باید این احساسات و هیجانات منفی مانند خشم، استرس و نگرانی
را کنترل کنند و بروز دهند که به طرف مقابل هم صدمه بیشتری وارد نشود و
خانوادهشان را به هم نریزد، موقعیت بسیار بهتری خواهند داشت.
البته
بیشتر ممکن است پدر و مادر خانواده خودشان به دلیل اینکه آموزشی در این
باره ندیدهاند و با توانایی حل مساله آشنایی ندارند، به مشکلات دامن بزنند
و نتوانند آن را بخوبی مدیریت کنند. با وجود این حتی اگر یکی از افراد
خانواده هم بتواند شرایط را کنترل کند، همه چیز بخوبی برطرف خواهد شد.
بحرانها دائمی نیست
شاید
بتوان مهارت تصمیمگیری را از مهمترین نکاتی دانست که در حل بحرانها به
افراد و خانوادهها کمک میکند. به این معنی که باید بدانیم چطور باید عمل
کرد، چه رفتاری باید داشت، در مقابل دیگران چه واکنشی باید نشان داد و...
تمام این موارد هم به توانمندیهای افراد ارتباط پیدا میکند و اگر والدین،
افرادی توانمند باشند بخوبی میتوانند بحرانهای مختلف زندگی را با مدیریت
صحیح، کمک گرفتن از مهارتهای حل مساله، کنترل هیجانات منفی و تصمیمگیری
درست و بموقع پشت سر بگذارند.
بنابراین
نباید فراموش کنیم که بحران ـ هرقدر هم که شدید و سخت باشد ـ همیشگی
نیست. بحران در دورهای خاص از زندگی و در رابطه با همه اعضای خانواده
اتفاق میافتد و حتی اگر هیچیک از افراد خانواده هم نتوانند با آن مقابله
کنند، فقط کافی است یک نفر آن را بدرستی مدیریت کند تا همه مشکلات حل شود.
بنابراین در
رویارویی با بحرانها نترسید و هیچ وقت تصور نکنید بحران، بنبست زندگی
شماست؛ مدیریت مناسب میتواند تمام بحرانهای زندگی را به بهترین نحو برطرف
و آنها را حل کند.
منبع:چام جم